اینـگونه عاشـق شویـم..
آدم یـک نـفر را می خـواهـد کـه
بـلد باشـد زشتـی هایـش را دوسـت داشـته باشـد
وگـرنـه زیبـایی را کـه همـه دوسـت دارنـد
آدم کـسی را مـی خـواهـد کـه
صـورت آرایش نکرده ی تـازه از خـواب بیدار شده اش را دوسـت داشته باشد
و گـرنه صـورت هـفت قـلم آرایش کرده رو کـه همه دوسـت دارنـد
دل هـمه مـان کسـی را بیـشتر می خـواهـد کـه
آدم را تـوی تـمام فـین فـین کردن های سرما خـوردگی اش با دسـتمال های
خیس و چشـم های قرمـز و پـف کرده و خشکی دور دماغ رو از روزهای
خنده های از تهِ دل و دندان های ردیف مرتب اش بیشتر دوست داشته باشه
آدم کـسی را میـخواهـد کـه
بـا حوصلـه بـنشـیند دانه دانه تارهای سفید مویـمان را مرتـب کنـد،
عیـنکمان را مثـل چشـم های پُـر فروغ روزهای اول آشنـایی مان دوست داشته باشد
و مـراقـب شکــستـنی هـایــمان بـاشــد
هـمه ی مـا پـیرزن و پـیرمردهای غرغرو و خـودآزار و خودخواهی خواهیم شد که
فـرشته هایی می خواهـیم که تـا ابـد بـه ما مثل روز اول نگاه کـنند
پـیرزن ها و پیـرمردهایی کـه بـیماری،خـروپـف،فـراموشی،زشتی
و نـاتوانی جزیـی از زنــدگی مـان خـواهـد شـد قطـعا
همه ی مـا یـک نـفر را می خواهـیم کـه سالهـای سـال
روزهای سـخت را بـه دلگـرمی بــودن ِهـم بگـذرانـیم..