نــای دل

حــــــرف دل

نــای دل

حــــــرف دل

نــای دل

تنــهایی خـودم را بـا
آدم هـای مــجــازی پْــر نــمیــکنــم..

تنــهایـی خــودم رو دوسـت دارم
چـون بــوی نــجـابـت مـیدهــد..

تـنـهایـی عــار نـیـست...
اتمـام حـجـت اسـت...

بـا آغـوش هـای بـی در و پـیـکر..

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج» ثبت شده است


حـیوانات جنـگل اعتــقادی بـه زنـدگی پـس از مَرگ نـدارن
بــه قــول روشنــفکران مشهــور جنـــگل

اونـا مُـرده پـرست نیـستن و سـر مَـزار کـسی نمیرن تا فاتحه بخونن
دیــن و مذهـب بـرای روشنفکران جـنگل غیر قـابل درک و خرافاتـه

تنـها هـدفِ روشنــفکران، پیـــدا کردن علـف یا شکاره و در نهایت

بــه چنــگ آوردن جنــسِ مــاده سـرحال تر و قلمرو بــزرگـتر

 روشـنفـکران انـسان خـط قـرمــز و محدودیـتی نـدارن
آزادِ آزادن
آزادی مـطلق
رابـطه جــنسی بــرای ایــن روشنــفکران

بـه دو قــسمت حــلال و حــرام تقــسیم نمـیشه


رابــطه جنــسی یعــنی نـــیاز
پــس مهـم نـیست از چــه راهی تامـین بشه

رابــطه جنـسی نَــر و ماده هـمه جـا و هـمه وقت آزاده! نیازه دیـگه
بـرای روشــنفکران پوشش و حجاب و این امّـل بازیا مـعنا نداره


جـنس نَـر بـاید بـه راحــتی بتــونه از روی انـدام جنسِ ماده

تــوانایی رابطه جــنسی و تولــید مثـلشو ببــینه و جـذبش بـشه

مَـردِ خوب مـَـردیه که قلــمرو بزرگتر(ملک و املاک) داشــته باشه

مـــهم نــیست از چــه راهـــی
هر چـی قلدرتـر و زورگو تر جذاب تـر

ازدواج بــرای روشنـــفکران معــنایی نداره
امــسال بــا یــکی
ســال دیــگه بــا اون یــکی

تـنها یـادگار جنـس نَـر بـرای ماده ها، بعد از سیر شـدن و ارضای غریزه

تـوله ایه کــه تــا چـند ســال بـایـد بزرگـــش کــنه

آرمــان و عقــیده برای این روشنفکران مـعنا نــداره
ایــن قــانون آنهاست و هرکس ضـدش عمـل کنه احمق قلـمداد مـیشه..!!!

.

.

+برای درک بهتر متن فوق کلیپ حتما مشاهده بشه+

 

 در کلیـپ بالا یـه لـحظه فــکر کـردم فـرانسه یا ایـتالـیاس تا ایــنکه ماشیـنای وطنـی رو دیـدم !!

  • نای دل

رابطـه ها ایـن روزها نــاسـالـم انـد

درسـت مثــل هـــوای آلــوده کــلانشـهرها

 

خــواستـگاری کــردن و ازدواج بــا قـیافـه ها

و اســم های ســاختـگی در فـضای مــجازی

و مُــدل های گـول زنـنده خــیابانـی نتــیجه اش میـشود

طــلاق طــلاق طـلاق...

 

نیـمه گمـشده ایـی کـه بخـواهد

در فـضای مجـازی پــیدا شــود

هــمان بــهتــر کــه گُـم بــاشـد بــرای همــیشه...

  • نای دل

یـعنی مسـخره تـر از ایــن سـراغ داریــد کـه بـگـن


بـه نـیت ســوره هـای قــرآن ۱۱۴ تـا‌ سـکه
یـا بـه نــیت یــاران امـام زمان ۳۱۳ تـا سـکه
یــا بــه نـیـت شــهدای کــربـلا ۷۲ تـا ســکه

بـابـا شـما اگـه واســه ازدواج

دنـبال تـبرک و رضـای خدا و اهل بـیت هسـتی

پــس چــرا مَهــریه رو سنگیــن میـگیـــری
اگـه دنــبال تـبرک و رضای خـدا نــیستی

دیـگه چـرا واسه مَهـریه سنگیـن از مـقدسات مایه مـیزاری!؟

 

و ایـنجور میــشود کــه بـخاطر چـیـزهای بــی ارزش

دعــــوایـــی صــورت مـیــگیــره و زن

مهـریـه رو بــه اجــرا میــذاره و شـــوهــر مجــبوره

تـشریــف بَـبَره زنــدان یــا کــلیه اش و...بــفروشــه!!

  • نای دل

بـعضی وقـت ها سنـت هـای گـذشته مـان

را بـه دیـوار تاریـخ میـخکوبشان میـکنیـم..

 

قبـلنا ازدواج هـا سـاده بــود..

جـهیزیه یـک لهاف و تُشـک و کـمی هـم ظُـروف آشپزخانه بـود

مهـم نـبود کـه شوهـر خـونه یـا ماشـین و ... داشـته بـاشه

اصـلا چیـزی بـه نـام طـلاق نـبود(کنـایه از کـم بودن)

 

ولـی ایـن روزهـا...

بـا غـرق شـدن بعـضی ها در ایـن دنـیایی فـانی

دخـتران را با مهـریه سنگـین در نمـایشگاه ازدواج عرضــه کردند

تـقاضا کـم شـد و تماشـاچی بـسیـار...

  • نای دل

 آدم یـک نـفر را می خـواهـد کـه

بـلد باشـد زشتـی هایـش را دوسـت داشـته باشـد

وگـرنـه زیبـایی را کـه همـه دوسـت دارنـد


آدم کـسی را مـی خـواهـد کـه

صـورت آرایش نکرده ی تـازه از خـواب بیدار شده اش را دوسـت داشته باشد 

و گـرنه صـورت هـفت قـلم آرایش کرده رو کـه همه دوسـت دارنـد


دل هـمه مـان کسـی را بیـشتر می خـواهـد کـه

آدم را تـوی تـمام فـین فـین کردن های سرما خـوردگی اش با دسـتمال های

  خیس و چشـم های قرمـز و پـف کرده و خشکی دور دماغ رو از روزهای

 خنده های از تهِ دل و دندان های ردیف مرتب اش بیشتر دوست داشته باشه


آدم کـسی را میـخواهـد کـه

بـا حوصلـه بـنشـیند دانه دانه تارهای سفید مویـمان را مرتـب کنـد،

عیـنکمان را مثـل چشـم های پُـر فروغ روزهای اول آشنـایی مان دوست داشته باشد

و مـراقـب شکــستـنی هـایــمان بـاشــد

 

هـمه ی مـا پـیرزن و پـیرمردهای غرغرو و خـودآزار و خودخواهی خواهیم شد که

فـرشته هایی می خواهـیم که تـا ابـد بـه ما مثل روز اول نگاه کـنند

پـیرزن ها و پیـرمردهایی کـه بـیماری،خـروپـف،فـراموشی،زشتی

و نـاتوانی جزیـی از زنــدگی مـان خـواهـد شـد قطـعا


همه ی مـا یـک نـفر را می خواهـیم کـه سالهـای سـال

روزهای سـخت را بـه دلگـرمی بــودن ِهـم بگـذرانـیم..

  • نای دل

عـروس اون هـا..


حـضـور بـا سـادگـی آرایـش و پـیرایـش و

 

حتـی بــدون زیـورالات گـران قـیمـت

 

عـروس شـاهزاده خـانـدان سـلطنـتی انـگلـیس

 

عـروس مـا..


مـراسمی برگزار میکنند کـه

 

مبـالغ زیـادی از آن بـرای لبـاس عـروس

 

بـا زرق و بـرق هـرچه تـمام‌ تَر

 

و آرایشـگاه‌هـایـی کـه تـمام سعی خود را

 

بـرای مـتفاوت‌ تَـر شـدن چـهره عـروس در

 

یـک شـب بـه کـار میـبرنـد، صـرف میـشـود.


بـایـد فـرهنـگ سـاده‌ زیسـتی هـمه‌ گیرشـود تـا یـک کشور پیشرفت کند

 

در غـیر ایـن صـورت تـشریفـات سـرگـرم کنـنده هسـتنــد

 

و موجـب عـقب‌افـتادگـی میـشـونــد...

 

  • نای دل

 مـادران دیروز..
مـدرک تـحصیـلی خـاصی نـداشـتند
و مـثل بعـضی هـا لیـسانس و فوق لیـسانس هـم نداشتند

_  _
ولـی آنـقدر مقید به احکـام الهی بودند

که چادرشون رو با دندون نگه می داشتند
یعنی ایـنکه حجابـشون بـراحتی بـدست نیامده

__  __

به مـادر دیـروز افـتخار مـیکنـم کـه
سـواد نـداشـت امـا بـا حـیا بـود


سـواد نـداشت امـا کوه صـبر بـود

در بـرابر تـنگدستی شـوهر


سـواد نداشت امـا غیرتـش

کـور مـیکرد چـشم هر نامحرمی را

__   __

امـا مــادران امــروزی..


میگـویند تحـصیل کـرده هسـتنـد..
امـا یک تـرم که بالاتر میروند

مانـتو و مقنعه هایشان هـم بـالاتر میرود


عجــیب است سـر کلـاس..
جـای بالا رفتـن عـفت و حـیا خـالی اسـت..
و هــر روز غیـبت میـخـورد..

  • نای دل

ازدواج بـا قـیـافه هـای سـاختـگی

 

و مٌـدهای خــیابـانی عــاقـبـتش

 

هـمیـن زنــدگی سَـگی اسـت

 

کـه فـقط طـلاق 'طـلاق' طـلاق

 

ازدواج بـا ایـمان کـنید

 

کـه زیـبایـی اش واقـعی و مـانـدگار اسـت...

 

  • نای دل

بـه هـمسـرم خـواهـم گـفت کـه

 در زمـانه اى کـه مَـردم بـراى پُـر کـردن وقت خـود با

 

نـامحـرم سخـن میگفـتند مـن درد تـنهایى را تحـمل میکردم

آن هـم در این عـصر ارتـباطـات...


گـاهى آنقـدر فـشار تـنهایى زیـاد بـود که گمـان میکردم

 

یـک سربـاز تـنها در نقـطه صفـر مرزى مشغـول خدمـتم...

و تـو ایـن تنهـایى را بـه پـاى بـى عرضـگى من ننویـس


مـن بـراى تـو و جـایگاه تـو ارزش قـائل بــودم


و هـمین طـور بــراى دلـم (قلـب حرم خـداست)


خـواهم گـفت به جـاى عَـرق ریـختن بـراى بـازو بزرگ کردن

 

عَـرق ریخـته ام تـا تکیـگاه محـکمى بـراى تـو بشـوم.

خـواهم گـفت آن زمان که حجاب تو چادرت بود حجاب من پلک هایم


چــون اعـتقاد دارم حجـاب بــاید دو طــرفه باشــد

خـواهم گفت زمانى که پسـران به دلگرمى از جیـب پدرشان ازدواج میکردند

 

مــن به دلـگرمى دعـاهــایى کـه کنـار پنــجره فـولاد کردم جلو آمدم

 

  • نای دل

این مهریه‌های بالا بیشتر از اینکه نشونه ارزش دختر باشه

 

یه چیزی هست تو مایه‌های "جنس فروخته شده پس گرفته نمی‌شود"

 

گـاهــی هــم..

 

 مــراسم خــواستگاری..


فــرقـی بــا بـنگاه مــعامـلات نــدارد...

 

و اینگونه شد که...

 

دختران را با مهریه های سنگین در نمایشگاه ازدواج عرضه کردند

 

تـقاضـا کــم شــد و تـماشاچــی بـسیار...

 

و هـمـین بــدعت هـاست کـه ایـن روزها...

 

سـن ازدواج داره امپر میچـسباند بـه سقـف...

  • نای دل