نــای دل

حــــــرف دل

نــای دل

حــــــرف دل

نــای دل

تنــهایی خـودم را بـا
آدم هـای مــجــازی پْــر نــمیــکنــم..

تنــهایـی خــودم رو دوسـت دارم
چـون بــوی نــجـابـت مـیدهــد..

تـنـهایـی عــار نـیـست...
اتمـام حـجـت اسـت...

بـا آغـوش هـای بـی در و پـیـکر..

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مظلومیت» ثبت شده است

امــروز، حــق مظلــوم را میـخورنــد
فــردا در عــزایِ حسیـن(ع) سیـنه میزنـند و

بــرای مظلــومیتـش گـــریه می کــنند
امـروز،بانــیِ فـساد و فـقر و فلاکــت می‌شونــد
فـــردا بــانیِ سفـــره‌های مُحــرم


امـروز دل می‌شکنـند و تـا سرحدِ جنـون بی‌انصافی می‌کنـند
فـردا بـا چه آب و تابی از حسیـن(ع) و انصاف و آزادگی‌اش می‌گویند

و چـشم و دل‌هایِ خسـته و بیـــقرار را می‌گریانــند!
مُـحرم کـه تمام شد؛ روز از نُــو، و بـی انصافی‌هایشــان از نُــو...


قــرار بــود ایـن حادثــه، در یادها بـماند

تــا مــبادا ظلـم و ســـتم، تـــکرار شــود
قــرار نـــبود ایــن واقعــه و روایـــتش

سـفره‌ی پـر رونــقی باشد برایِ اهالــیِ ریا و تزویر


قـرار نبــود، کــارِ دنیایمان به ایــنجا بکشد
عـــده‌ای بگریـــند و عـــده‌ای بگریانـند
عـــده‌ای بزنــند و عده‌ای تماشا کنــند
عـــــده‌ای ببـــرند و عده‌ای بخورنـــد
و لابلایِ این تکرارها، اوضاعمان هر ثانیه وخیم‌تر شود


مــا راه را اشتــــباه رفته‌ایم
اگــر از حسیـــن(ع) پـــیروی می‌کردیـم
جیـــبِ ستــمکاران هر روز پُرتـــر
و ســفره‌ی قشرِ مظلوم، هر ثانــیه خالی‌تر نمی‌شـــد


اگـــر به جای تــظاهر و تعصب، عمل می‌کردیــم
ســایـه‌ی بی عــدالتی، انــقدر گسترده نمی‌شــد
حسین(ع) برایِ روشنـگری رفته بود، نه برایِ اعلامِ مظلومیت


افـــسوس...
مـا مدت‌هاسـت که اصـلِ مطلب را باخـته‌ایم

.

.

+برای درک بهتر متن فوق کلیپ حتما مشاهده بشه+

 

  • نای دل

 تـاریـخ بـه مـا مـی‌گویـد کـه 1400 سـال پـیش

عـده‌ای دینـشان را بـه طلای بیـت المال فـروخـتـند

 

تـاریـخ بـه مـا مـی‌گوید کـه...

عـده ی بـرای رسیـدن بـه مـال و مقـام خـون ریـختـند

مـعاویه و یـزید نمیـمیرند، عـمروعـاص بـه جـای دوری کوچ نـکرده

و حـتی ابوموسی اشـعری نـیز همچـنان از "بیت‌المال "ارتـزاق میـنماید

 

اگـر معـاویه ریــش داشـت خیــلی‌ها دارند

 اگـر یـزیــد پــول‌دوســت بـود خیــلی‌ها هســتـند

اگــر عمـروعـاص حیــله‌گـر و عوام‌فریـب بود خیـلی‌ها اینگونه اند

 و اگــر ابومـوسی اشـعری ظــاهرگرا و متحجر بود خیـلی هستن

 

آن مسـئولی کـه در خـانـه ٢٠٠٠ متری زنـدگی می‌کـند
 آن مسـئولـی کــه فــرزنـد بـی‌استعدادش بـه عــنوان

نخـبه عـازم دانـشگاه‌های خــارج از کشـور می‌شــود


 آن مسـئولـی کـه ماشــین لـوکـس سـوار می‌شــود،
 آن مسئـولـی پشـت نـقاب دیـن امـوال مـردم را غـارت مـی‌کند


 آن مســئولی کـه ایــن چنــین باشــد

از مــعاویه ریــاکـارتـر ، از یــزیـد دزدتــر،

از عـمروعـاص حقـه بـازتر و از ابوموسـی نـادان‌تر اسـت

 

 مـعاویه‌هـا نـه میـمیـرند و نـه از بیـن میـروند

بلـکه از یـک صنــدلی بـه صـندلی دیــگر

از پُـستی بـه پُـست دیـگر و از شـکلی بـه شکـلی دیـگر تغـییر می‌کنـند..

  • نای دل

 

تـیر دشـمن پـهلـویت را دریـد...

 

و تـو ایـستادی تـا راه نـشانم بـدهی

 

امــا..

 

مــن چـشمانم را بـستم..

 

بــدون ایــنکه بــبینم..

 

چــگونه درد خــود را خــوردی و آخ نگـفتی!

 

  • نای دل